شهرزاد قصه گوی من
هزار شب
از آن تو بود !!
و
خواندی
قصه خواندی
برای نیامدنت !!
اینک و اکنون
یک شب از عمر
برای من باقی است
بیا
تنها بیا
و قصه مخوان !!
بیا
و دیگر
خاطر و خیالت جمع
که
همه شکستنی هایم
شکسته
دلم
سازم
و اکنون
که یادت میکنم
بغضم
در گلو !!
8 امتیاز + /
0 امتیاز - 1391/09/21 - 01:53